شادي و نشاط ارتباط تنگاتنگي با يكديگر دارند، به گونهاي كه شادي را ميتوان يكي از عوامل نشاط دانست. حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: السُّرورُ يَبسُط النَّفسَ وَ يُثير النِّشاطَ؛ شادي باعث انبساط خاطر و سبب نشاط انسان ميشود.»1 در بيشتر اوقات، اين دو واژه را به يك مفهوم در نظر ميگيرند، ولي ميان اين دو حالت رواني انسان، تفاوت وجود دارد. شادي كه معادل عربي آن، فرح و سرور است، به معناي خوشحالي و خشنودي است كه نمود آن بيشتر در خنده و تبسم است، ولي نشاط و شادابي به معناي سرحال بودن و سرزندگي و ميل و رغبت به كار داشتن است كه در فعاليت و تكاپو آشكار ميشود. ازاينرو، ميتوان گفت گاهي نشاط و شادي، هر دو با هم جمعند و آن زماني است كه فرد هم شاد است و هم سرحال و بانشاط و زماني از هم جدايند؛ يعني گاهي فردي بانشاط و سرحال است، ولي شاد نيست. به عبارتي، او كارهاي خود را با ميل و رغبت انجام ميدهد، ولي خندان نيست، مانند پيامبران كه از گمراهيِ ديگران ناراحتند و با اين حال، با نشاط به ارشاد آنان ميپردازند و چون به وظيفه خويش عمل كردهاند، لذت ميبرند. در مقابل، گاهي فردي شاد و خندان است، ولي نشاط لازم براي انجام امور خود را ندارد، مانند فرد افسردهاي كه بر اثر عوامل خارجي براي چند لحظه خندان است. دليل ما بر اين تفاوت، روايتهاي زير است كه با تكيه بر آنها ميتوان بهروشني به گونهگوني اين دو واژه رسيد:
1. امام جعفر صادق عليه السلام ميفرمايد: يكي از لشكريان عقل، نشاط، ضد آن ـ يكي از لشكريان جهل ـ كسالت است و شادي ضد آن اندوه است».2
امام در اين روايت، شادي و نشاط را جداي از يكديگر بيان كرده و هريك را از لشكريان عقل به شمار آورده است.
2. حضرت علي عليه السلام ميفرمايد: به عمل [خود] ادامه بده، چه در حال نشاط و چه در حال سستي و كاهلي».3
3. پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله نشانههاي رياكار را چنين برميشمارد: رياكننده سه علامت دارد: وقتي تنهاست تنبل و بيحال است، وقتي كسي نزد اوست، بانشاط و سرحال است و دوست دارد در همه كارها ستايش شود».4
اين روايتها، نشاط را در برابر كسالت بيان كردهاند. بنابراين، از مقابله اين واژهها درمييابيم كه در روايتها، نشاط به معناي سرزندگي، فعاليت، جنبوجوش و حال و حوصله داشتن براي كارها بهويژه انجام عبادت است. علامه مجلسي در ادامه روايت سوم ميگويد: نشاط گاهي پيش از عمل بوده و موجب شروع در عمل ميشود و گاهي پس از شروع كار بوده و باعث تطويل و نيكو به جا آوردن آن ميشود».5
در روايتهاي فراواني، كسالت نهي شده و دليل آن نيز چنين بيان شده است: از تنبلي بپرهيزيد؛ زيرا تنبلي ضرر دنيا و آخرت را به دنبال دارد، كليد هر شر است و موجب كم بهره بردن از دنيا ميشود».6
افزون بر اينكه از معناي لغت نيز ميتوان به اين دوگانگي دست يافت: نَشِطَ» (نَشاط) يعني سرزنده بودن، بانشاط بودن، پركار بودن، شاد بودن، خوش بودن (يا شدن)، تحرك داشتن، پرشور بودن، ذوق و شوق داشتن؛ و النشاط في» يعني فعال بودن، پرجنبوجوش بودن، نيرو به خرج دادن؛ و النشاط لـِ » يعني علاقه داشتن، هيجان داشتن (نسبت به كاري)، ذوق و شوق به خرج دادن،
درباره این سایت